خواستم گلی بو کنم،
از هرگوشه صدای سوت بلند شد،
از هرسو،
اخطار!
پاروی چمن نگذار!
گل نچین!
این"قانون"پارک است.
ایستادم ونزدیک آمدن مامورپارک را نظاره کردم،
باسوتی آویزان ، باطومی دردست و لحنی خشن گفت:مگرنمیدانی اینجا پارک است؟
چرا پاروی چمن می گذاری؟
چراگل می چینی؟
به کفشهایم نگاه کردم وکفشهایش
سنگفرش زیرپاهایم وچمن زیرپایش
ردپای نیست شده روی سنگفرشم وبه رد حک شده اش روی چمن خیس
وکمی آنسوتر گلهای پرپر،
گفتم:ببخشید آقا.
نظرات شما عزیزان: